۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

«می خواهم بچه هایم را قورت بدهم»،سروده «رویا زرین»


زمين به اوراد مادرانه محتاج است

سومین دفتر شعر «رویا زرین» سه گانه ای است با حیطه ی مضمونی- معنایی در هم تافته و به نوعی برآیند تمامی ایده ها و اجراهایی است که از پیشینه شعری او به یاد داریم.زرین در سه فصل این کتاب اسطوره را محور متن می سازد و با بهره گیری از سلسله تداعی ها و طنزی تلخ و گزنده می کوشد تا مدام در میان جهان وهمی اسطوره ها و واقعیت ملال آور زندگی امروز پیوند ایجاد کند.شاید به همین دلیل است که کاراکتر راوی شعرش را کهن ترین اسطوره بشری – یعنی مادر- قرار می دهد.این اسطوره همیشگی است که میان فضاهای وهمی باستان و فضای به شدت ناتورالیستی امروزین ارتباط ایجاد می کند و هر چه به سمت پایان کتاب می رویم ،چگالی فضاهای زندگی مدرن افزایش می یابد.در فصل اول کتاب ، به غیر از مونولوگ مانیفست گونه راوی ، شاعر تلاش می کند تا بر اساس ساختار کلاسیک نامه نگاری، به خلق موقعیت هایی پارادوکسیکال بپردازد.شعر بر مبنای منادای ابتدای نامه شکل می گیرد و در ادامه با حفظ لحن مادرانه اش به سمت نوعی نقد تبار شناسانه می رود.کاراکتر راوی بسیار منسجم از کار درآمده و با در نظر داشتنِ نقش دو گانه مادر-زمین؛ خویشتن را ارثیه خویشتن می گیرد و در متن نامه ها خودش را میان فرزندانش تقسیم می کند:

برای ساردس/برای طفلک کوتوله ام/.../زمین را که قسمت کنم/یک سر و دو گوش هایش به تو می رسد/لولوها و دست های پنهانش به تو می رسد/نه؟/دروغ گفتم/زمین را که قسمت کنم/چیزی به تو نمی رسد(ص19-متن کتاب)

زرین در فصل دوم کتاب نگاه جهان شمول خود را با حفظ همان فضای اسطوره ای به موقعیت کشف های بدیع منتقل می کند و به این ترتیب به خلق سطرهایی می رسد که ذهنیت خلاق و پر تکاپوی شاعر را به رخ می کشند و رویکرد او را برای رسیدن به زبانی خاص،دلنشین و سلیس به خوبی نشان می دهند:

دهانت را نزدیک تر بیار/و صدایت را/در دهانم بریز(ص39-متن کتاب)

اگر چه راوی شعرها از ابتدا تا انتهای کتاب –کم و بیش- موقعیت مادرانه/زنانه خود را حفظ می کند،اما نکته قابل توجه اینجاست که همانند بسیاری از شعرای دیگر، از این زنانگی به عنوان ابزاری برای مظلوم نمایی و گزارش رنج استفاده نمی کند.او برای گزارش رنج از متن رنج الهام می گیرد و با بهره گیری از ساده ترین گزاره های زبان روزمره ،به القای ملال روزمرگی می پردازد.به ویژه در فصل سوم کتاب و در جاهایی که دیسکور رمانس را به متنش اضافه می کند:

متاسفی!/و تاسف از کلماتی ست/که پماد سوختگی نیست/که زمان از دست رفته را اضافه نمی کند(ص66-متن کتاب)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

wwww.royayerahae.loxblog.com