۱۳۸۶ بهمن ۱, دوشنبه

درباره ي فهيمه غني نژاد





درباره ی دفتر شعر «نه چهچهی- نه جیك جیكی» از فهیمه غنی ن‍ژاد
نوعی سرخوشی از فرط اندوه





فهیمه غنی نژاد در شعرهایش دو مسیر كلی را دنبال می كند. او در وهله ی نخست به دنبال كشف های تازه ی كلامی و تصویری است. كشف هایی كه برآمده از امور واقع باشند و در بازی كلام ، گستره ای از تداعی های نو را در ذهن خواننده بگشایند. رویكرد دوم غنی نژاد را می توان علاقه به نوعی تدوین شسته و رفته دانست. شعر او شعری است صیقلی شده و سمباده خورده. شعری كه آثار پرداخت روی حشو و زواید آن مشهود است و گویا برای رسیدن به ورسیون نهایی- خواه در ذهن شاعر و خواه برصفحه ی كاغذ- بارها و بارها ویرایش شده است. این كیفیت موجب می شود كه دفتر مذكور ، لا اقل از جنبه ی پرداخت هنرمندانه نمره ی میانگین نسبتا خوبی بگیرد. در واقع شاعر نشان می دهد كه برای شعرش احترام زیادی قائل است و از هیچ سطر و واژه اش سهل انگارانه گذر نمی كند. عطر شعر گراناز موسوی در این دفتر محسوس است. نه این كه بحث توارد و رونوشت و اقتباس باشد، اما به نظر می رسد یا جغرافیای ذهنی دو شاعر بسیار به هم نزدیك است ، و یا ذهنیت یكی شان بر دیگری تأثیر گذاشته است. با این همه غنی نژاد می كوشد كه از دریچه ی تخیل خود به این ذهنیت رنگی ببخشد ، اما هم خانواده بودن كلام این دو شاعر ، در جای جای دفتر «نه چهچهی...» مشخص است:

نه چهچهی/نه جیك جیكی/نه چك چكی/فقط هوهویی میان شاخه ها
(ص٤٠- متن كتاب)
شاعر در این دفتر نشان می دهد كه وقایع اطرافش را خوب می بیند. انگیزش ابتدایی سرایش در او ، از وقایع روزمره پدید می آید ، اما او این وقایع را در ذهن به شدت نرم وعاطفی اش می پروراند و با تزریق حسی زنانه به متن، می كوشد طور ِ دیگر دیده هایش را طورِ دیگر هم بگوید:

زنده بادو/مرده/اشتباه نشود یك وقت/بادمرده به قرینه باد زنده حذف می شود اینجا (ص٦٠- متن كتاب)

چنین شگردهایی ، كه به نوعی میراث شاعران دهه هفتاد هم هست ، به علت ظرفیت های بالای كاربردی شان ، در شعر این دهه همچنان زنده و پویا مانده اند. گرانازموسوی زمانی شعرش را با همین شگردها به اوج رسانده بود. مهرنوش قربانعلی ، رؤیا زرین ، شیوا ارسطویی و بسیاری دیگر از شاعران نسبتا ً موفق این روزگار ، در شعرشان چنین روندی را طی می كنند. اما انعطاف دادن به روایت امر برونی واقع ، در كارهای هر كدام از آنها متفاوت است. فهیمه غنی نژاد در شعرهای متوسط القامه اش بسیار موفق جلوه می كند. بی قراری ناشی از كشف اولیه را درمجالی متناسب با اندیشه اش رام می كند و موفق می شود به نوعی شعر عاطفی و صمیمی برسد كه هم رگه هایی از نقد اجتماعی در آن هست و هم گوشه چشمی به گرایش های فرمی :

اگرنروم به خیال خطر اگر و مگر/اگربروم از خانه به هرچه خیابان/اگرنروم ازرو/اگربروم جاهایی كه نباید یا نشاید/شاید/سرازآنجادربیاورم كه هر جا نیست
(ص٤٧- متن كتاب)

غنی نژاد ساده می گوید ، اما سادگی اش توام است با شیطنت هایی زبانی كه شعرش را شاداب و بازیگوش و جوان جلوه می دهد. نوعی سرخوشی از فرط اندوهی فروخورده موجب می شود كه شعرش گرم، شیرین و خواندنی باشد. در واقع او هنگام دست و پنجه نرم كردن با جدی ترین و تلخ ترین مضامین هم، سعی می كند از انتقال لذت شعر به خواننده غافل نماند. او می كوشد هم زبان را مد نظر داشته باشد، هم طنزی موقررا و هم ارائه تصاویر بكر را:

نمی شود كه همین طور/گند بپاشد به نیمی سفید و/نیمی كه بی رنگ/وبوم همین طور/تخته پاك كن بكشد به خودش/كه یعنی هیچ
(ص٥٦- متن كتاب)

نقطه ی ضعف عمده شاعر را باید درمیان شعرهای كوتاه این دفتر جست. شاعر در اغلب شعرهای كوتاهش ، تنها انگار دچار توهم شعری بوده كه منجر شده به بازی های نخ نما در عرصه ی واژگان و یا تصاویری تصنعی ، كه تنها بی قراری و ذوق ناشی از كشف ، موجب شده تا شاعر آنها را شعر بپندارد. در حالی كه اكثر قطعات كوتاه این دفتر به كاریكلماتور شبیه اند:

وجهان این بار/سوم كه شد طلا گرفت/یك گل دیگر، هورا/به دروازه خودمان اما (ص٣٩- متن كتاب)

این اتفاق در دو سوم شعرهای كوتاه این دفتر رخ می دهد و چنین وضعیتی خود بیانگر آن است كه قالب شاعر ، قالبی است در حد و اندازه ی غزل. این است كه وقتی شعرش به قامت رباعی و دوبیتی پدیدار می شود، چنگی به دل نمی زند.

فهیمه غنی نژاد در به كار بردن زبان معیار ، به شدت موفق است. تسلط او بر زبان شعری اش – هرچند پر دور نیست از محاوره – مثال زدنی است. اندك شاعرانی را می شناسم كه بدون آن كه به سمت ساختارهای زبان یورش ببرند ، توانسته باشند به قلمروی شخصی در این حیطه دست یابند. حافظ موسوی، سید علی صالحی و شمس لنگرودی ، شاید از نمونه های موفق چنین رویكردی باشند. غنی نژاد نیز در این حیطه اشراف و تسلط خود را نمایان می سازد و با توانایی مثال زدنی اش ، موفق می شود از ساده ترین مصالح، سطرهایی بسیار درخشان بیافریند:

باران را باید شانه كنم/ازمویم/قطراتش دلگیر است
(ص٥٤- متن كتاب)

و یا :

تق و تق این كبوترها هم قوز بالاقوز/كه روی قرنیز نشسته اند و همین طورهی/نوك می كوبند به این وروآن ور
(ص٣٥- متن كتاب)

همانطور كه اشاره شد ، شعرهای این دفتر بسیار گرم و دلپذیراند. نگاه شاعر، نگاهی است زیبایی شناسانه كه می كوشد زیبایی های مكشوف خود را طوری به خواننده منتقل كند كه خواننده شعر نیز لذتی هم پای شاعر را تجربه نماید. همین شگرد موجب می شود كه غنی ن‍ژاد شعری صادقانه داشته باشد . شعری سرشار از بازیگوشی و كنایه كه می كوشد اثری مختصر اما ماندگار روی ذهن خواننده اش بر جای نهد:

هیچ پرنده ای/موهایش آنقدر كوتاه نیست/كه من/هیچ جوجه ای/آن قدر تیغ تیغی نیست /كه تو
(ص ١١- متن كتاب)

فهیمه غنی نژاد ، می تواند با پرورش همین نوع نگاه به شاعری تأثیر گذار بدل شود. او در نحله ای فعالیت می كند كه شانس استقبال مخاطب از شعرشان بسیار بالاست و در این روزگار شعر نخواندن ، دارا بودن چنین پتانسیلی كیمیاست. شعراو نه مثل شعر مثلا ً رزا جمالی مخاطب گریز است و نه مثل رؤیا تفتی مخاطب ستیز(هر چند هر دو شاعر بسیار حرفه ای و موفق هستند، اما تنها منتقدان و خوانندگان خیلی خاص كارهایشان را می پسندند). غنی نژاد در كنار شاعرانی كه پیش تر نام بردم ، می تواند با توسعه و عمق بخشیدن به حیطه ی ذهنی و زبانی اش ، به شعری سهل ممتنع دست یابد. شعری كه هم نقبی به دل و حوصله ی خوانندگان غیر حرفه ای می زند و هم نگاه تحلیلی خوانندگان جدی تر را به سمت خود معطوف می كند

هیچ نظری موجود نیست: