۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه

معرفی کتاب «ملاح خیابان ها» سروده ی :شمس لنگرودی




گزارشِ نبودنِ تو...

تازه ترین دفتر شعر «شمس لنگرودی»-شاعر کهنه کار و نام آشنا- به گواهی تاریخ ذیل اشعار؛در برگیرنده کارهای مابین سالهای 82 تا 84 اوست.به نظر می رسد که او در ادامه شعرهای دو دفتر پیشین اش - «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» و «باغبان جهنم»- همچنان در پی خلق فضاهایی سرشار از تغزل است که می کوشد به توازی نگاه لطیفش به جهان، تلخی ها و ملال آن را گزارش کند.چنین رویکردی موجب می شود که متن های «لنگرودی» بر محور پارادوکس های حیات پیش بروند.در واقع او لاجرم ها و شوربختی ها را به زیبایی های هستی پیوند می زند و با دمیدن روحِ رمانس به شعرش ،موقعیتی تفکربرانگیز پدید آورد.آن چه در این میان بیش از هر چیز جالب توجه است، تمرکز شاعر بر خلق سطرهایی درخشان و مبتنی بر کشف هایی است که محصول نگاه جزیی نگر او به جهان است.اکثر شعرهای این دفتر گزارشی است از غیبت محبوبی که گویا نبودن او مایه تمام مرارت های روزگار است.شاعر جا به جا محبوب غایب را مخاطب می گیرد و موقعیت خویشتن و جهان پیرامونش را با زبانی بی تکلف و ساده به وی گزارش می دهد.گاهی این گزارش را با بهره گیری از المان های طبیعی و موقعیت های پرسپکتیوی کلان ارائه می دهد:
گردوی تازه رسیده ای است ماه/بگذار برای تو بشکنم/کف دریا پنیر است/بگذار برای تو قاچش کنم/.../بر نیمکت ساحل/من و باد گرسنه/که غیر بلعیدن من/میل به چیزی ندارد.(ص20-متن کتاب)
و گاهی گزارش مذکور حاصل تعمقی است در پیش پا افتاده ترین المان های زندگی روزمره:
لایه های پیاز است/روزهای من/لخته لخته و / مثل هم/ و در اختیار من نیست(ص62-متن کتاب)
نگاه «شمس لنگرودی» درکل نگاهی فیلسوفانه است.چه آنجایی که محبوب غایب را خطاب قرار می دهد و به او امر و نهی می کند و چه در جایی که می کوشد با یکی دو سطر کوتاه و تصویری ساده ،شعله اندیشه ای را در ذهن خواننده شعرش بیفروزد.در واقع شعر «لنگرودی» نقشی آنی از اتفاقی طولانی است.نقشی که در عین سهل و ممتنع و مختصر بودن ،با غامض ترین معماهای جهان – مرگ،زندگی،عشق،ترس و...- دست و پنجه نرم می کند و بر آن است تا در هجوم بی رحمانه معضلات زندگی مدرن،معصوم و صادق باقی بماند.و همین نقش آنی است که به شعر او کیفیتی ویژه و – به دور از هر گونه ارزش داوری- کم نظیر می بخشد:
باز ی تمام شد/ و تورا در بازی کشتند(ص58-متن کتاب)
در شعر او نه از تکنیک های فرمال غریب خبری هست و نه از چالش های زبانی و نحوی مرسوم این روزگار.او سهل می گوید تا عمیق خوانده شود و این خلاف عادت بسیاری از شاعران روزگار ماست.
عكس از:Pierre Dumas

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نقد و نظرات صحصیح و کاملاً درستی بود .
شاد باشید