تلخ مثل قهوهی فرانسوی
نمیدانم این کتاب را توی «قفسهی کهنه» دارید یا نه؛ زمانی برای خودش رمان مشهور و محبوبی بود و نخواندنش برای کتابخوانهای حرفهای کلی افت داشت. «سلام بر غم» شاید ارزش ادبی فوقالعادهای نداشته باشد(که به گمان من دارد) اما اثری خوشخوان، تاثیرگذار و متفاوت است. تجربهی خواندن آن حقیقتا تجربهی منحصر به فردی است. این نسخهای که من دارم جلد سیاهرنگ دارد و عکس نویسنده هم روی آن آمده و «علیاصغر محمدزاده» ترجمهاش کرده و ناشرش هم نشر «تهران» بودهاست. از آن کتابهای کاهی است که تا ورق میزنی برگهایش پودر میشود و میریزد. فرانسواز ساگان(1935-2004) –نویسندهی فرانسوی-در سن هجده سالگی این رمان را نوشت. جریان از این قرار بود که «فرانسواز» جوان را برای آموزش راهبگی به مدرسهی کاتولیک فرستاده بودند، اما او مقررات را زیرپا میگذاشت و عصیانگری میکرد. همین رفتارش موجب اخراج وی از مدرسه شد. از بیکاری و تنهایی به تنگ آمد و تصمیم گرفت برای خودش چیزهایی بنویسد. هفت هفته طول کشید تا رمان «سلام بر غم» را نوشت و در کمال حیرت اولین ناشری که کتاب را دید، انتشار آن را تقبل کرد و ناگهان این اثر به پرفروشترین و تحسینشدهترین رمان فرانسه در سال 1953 بدل شد و طی مدتی کوتاه به بیش از 20 زبان ترجمه شد. نقل است که اگر نقدهایی که در آن دوران و در ستایش این اثر نوشته شد را روی هم میگذاشتید، بیش از چهار کیلوگرم وزن داشتند! اما مگر این دختر 18 سالهی عاصی فرانسوی چه نوشته بود؟ پاسخ این است که: شاید هیچ! شاید یک اثر سانتیمانتال و بسیار تلخ. خلاصهی داستان از این قرار است: « دختر نوجوانی به نام «سسیل» مادرش را چندی پیش از دست داده و با پدر کمابیش روانپریش خود زندگی میکند. از شواهد برمیآید که با خانوادهای از طبقهی مرفه سر و کار داریم. تابستان است و «سسیل» به همراه پدر و زن موردعلاقهی او «السا» در ویلایی ساحلی سکنا گزیدهاند تا از پاریس و شلوغیهای آن دور باشند. «سسیل» به پسری به نام «سیریل» علاقه دارد و اوقاتش را با او میگذراند. او و پدرش زندگی بیهوده اما کم دردسری دارند. تا آن که دوست مادرش -«آن لارسن»- از راه میرسد و اندکاندک دل پدر را میبرد و کاری میکند که «السا» از آنجا برود. «آن» به تدریج مدیریت زندگی آنها را به دست میگیرد: به رابطهی «سسیل» و «سیریل» خاتمه میدهد، نظم را در زندگی آنها برقرار میکند و پدئر را مجاب میکند که به پاریس برگردند و با هم ازدواج کنند. «سسیل» که در کنه وجودش شخصیت «آن» را میستاید، در عین حال حضور او را مخل آزادی خود میبیند. پس برای دورکردن وی از پدرش نقشهای میچیند. کاری میکند تا «السا» دوباره دور و بر پدرش پیدا شود. پدر هوسباز دوباره فیلش یاد هندوستان میکند و سراغ «السا» میرود. «آن» آنها را با هم میبیند و به سرعت آنجا را ترک میکند. به نظر میرسد نقشهی «سسیل» بیعیب و نقص بوده و کار تمام است، اما حادثهای وحشتناک همهچیز را عوض میکند...». این رمان در دوران بعد از جنگ جهانی دوم منتشر شد و کاراکتر نویسنده و قهرمان داستان به نماد نسل نوین و عاصی فرانسه بدل گشت و «ساگان» را در میان نویسندگان «موج نو»ی ادبیات فرانسه جای داد. ماجرا البته آنقدرها هم سانتیمانتال نیست. رگههای اگزیستانسیالیستی پررنگی را در این کتاب میتوان دید. پلات این اثر به پلات داستان کوتاه «دیوار»- اثر «ژان پل سارتر»- بسیار شبیه است: در هر دو داستان انسانی در شرایطی ناهنجار گرفتار میشود و میکوشد با تدبیری خویش و اطرافیان را از آن وضع برهاند؛ اما در هر دو داستان نتیجهی کار رقمزنندهی تراژدی وحشتناکی میشود که زندگی تمام آدمهای داستان را نابود میکند و یان یعنی انسان در انتخاب آزاد است اما در قبال این انتخاب مسئولیت دارد. اگر با تلخی قهوهی فرانسوی کیفور میشوید، «سلام بر غم» را بخوانید؛ چون طعمی به همان تلخی دارد و زیر این ظاهر احساساتی و ساده، حرفهایی میزند که شما را به فکر فروخواهد برد.
۲ نظر:
سلام و درود.
من هم این کتاب را خوانده ام. به راستی همین طور بوده که شما فرمودید.
برایتان استواری قلم و سربلندی آرزو می کنم.
مجموعه شعر رودئو اثر رضا مرتضوی برندهی جایزهی شعر خبرنگاران و جايزهي ادبي خيام ، توسط انتشارات مروارید منتشر شد . لطفا براي كسب اطلاعات بيشتر به آدرس وب سايتي كه در همين كامنت گذاشته شده مراجعه كنيد . روز خوش .
ارسال یک نظر